چگونه به روش هوشمندانه هدف گذاری کنیم؟! هدف گذاری اسمارت چیست؟!

روش هوشمندانه هدف گذاری چیزی است که بسیاری از افراد به منظور یک هدف گذاری حساب شده و اصولی از آن استفاده می کنند. هدف گذاری در توسعه فردی یکی از مهمترین مراحل برای رشد و توسعه شخصی و رشد و توسعه مالی به شمار می رود. در این مقاله از سایت به توضیح روش هوشمندانه هدف گذاری یا همان هدف گذاری اسمارت SMART می پردازیم.

هدف گذاری چیست؟!

در تعریف ساده از هدف و هدف گذاری می توان اینطور بیان نمود که ما برای اینکه بتوانیم به خواسته های خودمان دست پیدا کنیم و به جایی که می خواهیم برسیم؛ نیاز داریم که اول بدانیم چه می خواهیم یا به کجا می خواهیم برویم؟! تا در قدم بعدی به دنبال این باشیم که حالا چطور برویم یا از چه وسایل و ابزارهایی در مسیر استفاده کنیم؟! یاد یکی از دیالوگ های انیمیشن آلیس در سرزمین عجایب می افتم که در اون آلیس در سرزمین عجایب، آلیس توی جنگل گم شده بود، از یه گربه که توی مسیرش، میپرسه؟

– من گم شدم از کدوم راه برم؟

– گربه جواب داد، کجا میخواهی بری؟

– آلیس گفت، نمیدونم!

– گربه جواب داد، وقتی نمیدونی کجا میخواهی بری، چه فرقی میکنه از کدوم راه بری!

یا به همین صورت در مورد خواسته هایی که ما در زندگی داریم؛ اگر خواسته ما، جایی که می خواهیم برویم یا کسی که می خواهیم به آن تبدیل شویم شفاف و واضح نباشد. دست یابی به آن ها هم بسیار دشوار خواهد بود!.

روش هوشمندانه هدف گذاری

خوب برای هدف گذاری متدهای مختلفی وجود دارد که حتما شما هم در مراحل مختلف زندگی و کسب و کار و بخصوص در توسعه مهارت های فردی از آن ها استفاده کردین. اما روشی که در این مقاله برای هدف گذاری می خواهیم یاد بگیریم یا مرور کنیم! روش هوشمندانه هدف گذاری یا همان هدف گذاری اسمارت (SMART) است. یکی از بهترین راه‌ها برای تعیین و دستیابی سریع‌تر به اهداف، استفاده از روش هدف گذاری SMART است. که مخفف کلمات زیر است.

  • S خاص
  • M قابل اندازه گیری
  • A قابل دست یابی
  • R واقع بینانه
  • T محدود به زمان

جورج دوران هدف گذاری اسمارت را برای «سازمان‌ها» تعریف می‌کند و هدف SMART پنج ویژگی دارد:

  • Specific است؛ یعنی محدوده و موضوع آن کاملاً شفاف و مشخص است
  • Measurable است؛ یعنی می‌توان آن را به شکل کمّی و عددی سنجید و اندازه گیری کرد
  • Assignable است؛ یعنی باید مشخص باشد دقیقاً‌ چه کسی مسئول تحقق آن است
  • Realistic است؛ یعنی واقع‌بینانه است و با توجه به منابع در دسترس، قابل دستیابی به نظر می‌رسد
  • Time-related است؛ یعنی مشخص شده که این هدف باید در چه زمانی محقق شود

Specific “خاص و مشخص” باشد

این بدان معناست که اهداف باید تا حد امکان شفاف باشند. به عنوان مثال، به جای اینکه یک فروشنده تلفنی بگوید تماس های بیشتری برقرار می کنم، می گوید باید روزانه ۴۰ تماس برقرار کنم.

باید به شکل روشن و شفاف و کاملاً واضح، هدف خود را بیان کنیم. این‌که بگوییم «می‌خواهم زندگی سالم‌تری داشته باشم» یک هدف Specific نیست. اما این‌که بگوییم «می‌خواهم دیگر نوشابه‌های قنددار و گازدار مثل کوکا و پپسی را نخورم (یا کمتر بخورم)» یک هدف مشخص و شفاف است.

Measurable “قابل اندازه گیری” باشد

علاوه بر این، باید قابل اندازه گیری باشد و شما باید رقم دقیق را به آنها ارائه دهید تا بتوانند هدف عملکرد خود را دنبال کنند. یک هدف خاص و چالش برانگیز برای آنها فراهم کنید، مانند افزایش رتبه رضایت مشتری به ۲۰٪ در ۲ ماه. هدف باید قابل اندازه گیری باشد و معیار و روش اندازه‌گیری و سطح مطلوب آن هم مشخص شود.. اگر بگوییم می‌خواهیم فروش‌مان رشد کند، هدف‌گذاری عددی و کمّی انجام نداده‌ایم. بهتر است بگوییم: «می‌خواهیم فروش‌مان ۲۵٪ رشد کند.» هم‌چنین به جای این‌که بگوییم «امسال می‌خواهم بیشتر از سال قبل کتاب بخوانم» بهتر است بگوییم: «امسال می‌خواهم ماهانه ۱۰۰ صفحه کتاب بخوانم.»

Achievable “قابل دستیابی” باشد

اگرچه اهداف باید چالش برانگیز و در عین حال قابل دستیابی باشند، مطمئن شوید که چنین وظیفه ای را برای کارمندان فراهم می کنید که با مهارت های آنها همسو باشد. یک هدف قابل دستیابی به کارکنان کمک می کند تا هدف خاص خود را با هدف نهایی شرکت مطابقت دهند. باید هدف‌ ما واقع‌بینانه و قابل دستیابی باشد. این به معنای هدف‌گذاری بسیار ساده نیست. اتفاقاً خوب است هدف‌ها را به شکلی تعریف کنیم که کمی ما را به چالش بکشند. مثلاً اگر فکر می‌کنیم به سادگی می‌توانیم ماهی ۲ کیلوگرم از وزن خود کم کنیم، شاید ۲/۵ یا ۳ کیلوگرم کاهش وزن هدفی مناسب‌تر باشد. اما ۲۰ کیلوگرم کاهش وزن در ماه برای بسیاری از ما واقع‌بینانه و قابل‌دستیابی نیست. یا این‌که اگر فکر می‌کنیم نمی‌توانیم روزی یک ساعت برای تمرین‌های ورزشی وقت بگذاریم، بهتر است از همان ابتدا ۳۰ دقیقه یا حتی کمتر را در نظر بگیریم. هدف‌مان به اندازه‌ای باشد که احساس کنیم با تلاش و کوشش و صرف انرژی می‌توانیم به آن برسیم.

Realistic “واقع بینانه” باشد

تعیین اهداف غیرواقع بینانه به جای انگیزه دادن به کارکنان، انگیزه آنها را از بین می برد. بنابراین، مطمئن شوید که اهداف واقع بینانه را تعیین کنید. باید هدف هر کسی واقعاً به «خود او» و «دغدغه‌های او» مربوط باشد و البته باید با هدف‌های دیگر هم سازگار باشد. بسیاری از هدفگذاری‌های ناموفق از این نکته نشأت می‌گیرند که هدف تعیین‌شده، هدف خود ما و دغدغه‌ی خود ما نیست. فرد دیگری به شکل مستقیم یا غیرمستقیم برای ما هدف تعیین کرده است. مثلاً فرض کنید یک نفر به عنوان مربی به شما می‌گوید که باید هر ماه حداقل در دو رویداد شبکه سازی شرکت کنید تا دوستان تازه‌ای به دست بیاورید و شبکه‌ی ارتباطی شما گسترش یابد. تا زمانی که این هدف، واقعاً هدف خودتان نباشد و گسترش شبکه‌ی دوستی را به عنوان یک «نیاز»  نپذیرفته باشید، چنین هدفی برای شما Relevant نیست و احتمالاً بعداً هم انگیزه‌ای برای پیگیری آن نخواهید داشت.

Time-bound  ” محدود به زمان” باشد

اهداف باید محدود به زمان باشند. در غیر این صورت، کارمندان ممکن است در دستیابی به آنها تعلل کنند، مانند دستور دادن به کارکنان برای افزایش فروش ۱۵٪ در ۱۲۰ روز آینده. باید مشخص باشد که این هدف قرار است در کدام بازه‌ی زمانی محقق شود. فرض کنید شما سال گذشته ماهی ۱۰ تا ۲۰ صفحه کتاب می‌خوانده‌اید یا روزی ۱۵ دقیقه نرمش می‌کرده‌اید. اگر هدف امسال شما مطالعه‌ی ماهانه ۱۰۰ صفحه کتاب یا ۴۵ دقیقه نرمش است، باید مشخص کنید که چه زمانی و به شکلی به این هدف‌ها می‌رسید. آیا قرار است از همین روز نخست و ماه نخست به این عددها برسید؟ آیا قرار است آخر سال به این عددها رسیده باشید؟ آیا مشخص است که شش ماه بعد دقیقاً وضعیت مطالعه یا نرمش شما چگونه است؟ همین نکته را می‌توان درباره‌ی افزایش فروش هم مطرح کرد این‌که «هدف ما رشد سی درصدی است» ناقص است. ۳۰٪ رشد را تا چه زمانی می‌خواهید؟ شش ماه بعد؟ نُه ماه بعد؟ یک سال بعد؟ فرض کنیم گفتید یک سال بعد. آیا باید تا شش ماه بعد فروش حداقل ۱۵٪ رشد کرده باشد؟ یا قرار است در نُه ماه نخست ۱۵٪ رشد کنید و انتظار دارید ۱۵٪ باقیمانده در فصل پایان سال محقق شود؟

مثالی برای هدف گذاری هوشمند ( SMART )

برای اینکه درک واضح تری از نحوه کاربرد هدف گذاری در محیط کار به شما ارائه دهیم، می خواستیم نمونه هایی از اهداف SMART را به شما ارائه دهیم. مثال‌های زیر نه تنها درک بهتری از تئوری هدف‌گذاری و اهداف SMART به طور کلی به شما می‌دهند، بلکه به‌عنوان راهنماهایی نیز عمل می‌کنند که می‌توانید پس از آن هدف‌گذاری خود را مدل‌سازی کنید.

نمونه هدف SMART بخش فروش

هدف: با گسترش پایگاه مشتریان از طریق کمپین های تبلیغاتی هدفمند در رسانه های اجتماعی و افزایش مهارت های تیم فروش با جلسات آموزشی هفتگی، درآمد فروش سه ماهه را تا ۱۵ درصد در سه ماهه بعدی افزایش دهید.

چرا SMART است:

خاص: هدف افزایش واضح در درآمد فروش (۱۵٪) است و استراتژی های خاصی را برای دستیابی به این هدف مشخص می کند (تبلیغات رسانه های اجتماعی، آموزش فروش). قابل اندازه گیری: افزایش ۱۵ درصدی درآمد را می توان کمی و ردیابی کرد. دست یافتنی: با فرض اینکه شرکت تحقیقات بازار خود را انجام داده و منابع تبلیغاتی و آموزشی را در اختیار دارد، این هدف واقع بینانه است. مرتبط: افزایش درآمد فروش مستقیماً با اهداف اصلی بخش فروش و رشد کلی شرکت هماهنگ است. محدود به زمان: هدف تعیین شده است که در سه ماهه آینده محقق شود و یک جدول زمانی مشخص ارائه کند.

استفاده از همراهی یک مربی برای پیاده سازی روش هوشمندانه هدف گذاری

شما چه در کسب و کار و چه در بحث زندگی شخصی یا توسعه مهارت های فردی می توانید از همراهی یک مربی یا منتور کمک بگیرید. در صورت نیاز به پیاده سازی روش هوشمندانه هدف گذاری می توانید با وبسایت ما ارتباط بگیرید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فقط برای افراد هدفمند

همین الان دانلود کنید

درسته، این فرم‌ها بصورت رایگان برایتان ارسال می‌شود
همین الان برام ایمیل شود
هیچ اتفاقی، اتفاقی نمی‌افتد
close-link