نقش باور در زندگی ما انسانها چیست؟
نظام باورها به افکار ما سمت و سو می دهند و این موضوع به حدی قابل تامل هست که نشان میدهد نحوه زندگی و ارتباط ما ریشه در باورهایی داریم که آنها را ساختهایم.
نظام باور در هر کدام از ما انسانها بسته به شرایط مختلف شکل گرفته است. اگر نگرشی خاص به موضوعی داریم امکان آن که آن نگرش از باوری نشات گرفته باشد بسیار زیاد است.
یکی از اشعاری که در این حوزه سروده شده است، شعر زیر می باشد که فکر می کنم شاعرش حضرت مولانا باشد.
ای برادر تو همه اندیشه ای
ما بقی خود استخوان و ریشه ای
گر بود اندیشه ات گل گلشنی
ور بود خاری تو هیمه گلخنی
خلق بی پایان ز یک اندیشه بین
گشته چون سیلی روانه بر زمین
هست آن اندیشه پیش خلق خرد
لیک چون سیلی جهان را خورد و برد
پس چو می بینی که از اندیشه ای
قایمست اندر جهان هر پیشه ای
خانه ها و قصرها و شهرها
کوهها و دشتها و نهرها
هم زمین و بحر و هم مهر و فلک
زنده از وی همچو کز دریا سمک
پس چرا از ابلهی پیش تو کور
تن سلیمانست و اندیشه چو مور ؟
می نماید پیش چشمت که بزرگ
هست اندیشه چو موش و کوه گرگ
عالم اندر چشم تو هول و عظیم
زابر و رعد و چرخ داری لرز و بیم
وز جهان فکرتی ای کم زخر
ایمن و غافل چو سنگ بی خبر
زانکه نقشی ، وز خرد بی بهره ای
آدمی خو نیستی خر کره ای
همانطور که در ابیات بالا ملاحظه می کنید این افکار ما هستند که زندگی ما را شکل می دهند و این افکار ریشه در باورهای ما دارند.
باورهای ما چگونه شکل گرفته است؟
همانطور که قبلا خدمت شما عرض شد، عوامل گوناگونی در شکل گیری باورها ما موثر بودهاند.
در زیر به چند مورد از این عوامل اشاره میکنم
والدین ما در شکل گیری باورهای ما موثر بودهاند
پدر و مادر و خانواده ما بسیاری از آموزه های خود را خواسته یا ناخواسته به ما منتقل کرده اند.
از آنجایی که ذهن و فکر ما بخصوص در دوران کودکی، همچون لوحی پاک آماده نقش پذیری است، این آموزه ها درست یا غلط در ذهن ما شکل گرفته اند.
این افکار به مرور زمان در اندیشه ما تکرار شده و همین تکرار آنها را به باور تبدیل کرده است.
هم اکنون که سالهای کودکی خود را پشت سر گذاشته ایم دقیقا از روی باورهایی که برایمان ساخته شده است رفتار می کنیم.
آموزگاران موجب شکل گیری باورهایمان هستند
همه ما بعد از محیط خانه وارد مدرسه شدهایم و چرخه شکل گیری باورهای ما تداوم پیدا کرده است.
حالا متوجه میشوید که چگونه تربیت کودکی موجب ایجاد اثری ماندگار در ما انسانها می شود. اگر خدایی نکرده معلمی داشته ایم که با اندیشه و باورهای غلط رشد پیدا کرده بود، همان باورها را در ذهن دانش آموزان خود هم نقش کرده است.
بسیاری از ترس و افکار ما بخصوص دوستان دهه شصت در همین مدارس شکل گرفته اند.
کلماتی همچون: زشته، بده، پول چرک کف دسته، هیس دخترها فریاد نمی زنند و بسیار از باورها که باعث محدود شدن حوزه ارتباطی ما شدند.
باورها خوب میتوانند ابزار موفقیت باشند…
سپاس از شما
بله دقیقا همینطوره برای دست یابی به موفقیت باید باورهای محدود کننده خودمان را شناسایی و اصلاح کنیم.
موفق تر باشید جناب محمدی مرام